to comment, to remark, to opine, to express one's view, to express (one's) opinion
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آیا میل دارید دربارهی این کتاب اظهارنظر کنید؟
Would you like to comment on this book?
پساز باختن بازی، همتیمیاش اظهارنظر کنایهآمیزی کرد تا نمک به زخم او بپاشد.
After losing the game, his teammate made a sarcastic comment to add insult to injury.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اظهارنظر کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اظهارنظر کردن